رحمت رحمانیّه و رحمت رحیمیّه حق متعال
... منظور از «فیض منبسط»، همان رحمت رحمانیّه ی خداوند است که فیض مطلق حق می باشد. شبیه این که رحمت باران برای تمام گروه انسان ها و غیر آن ها از تمام موجودات نظام هستی است ... .
آب باران تا قبل از این که وارد حوض و زمین کشاورزی انسان شود، مال تمامی انسان ها است و همه حقّ استفاده از آن را دارند.
شخصی به خدمت امام حسین علیه السّلام رسید و گفت: آقا جان! چه کنیم تا گناه نکنیم؟
امام فرمودند: چند امور را مراعات نما؛ بعد از آن هر چه می خواهی گناه کن.
یکی این که جایی گناه کن که زمین خدا نباشد.
دوم این که طوری گناه کن که خداوند تو را نبیند.
و سوم این که بدون استفاده کردن از نِعَم الهی گناه کن.
بعد طرف مقابل گفت: با این حساب دیگر جایی برای گناه کردن نمی ماند.
غرض این که این ها را فیض منبسط پهن شده ی الهی می گویند. این فیوض مخصوص گروه خاصّی نیستند. بلکه خداوند آن ها را رها کرده تا همگان از آن ها استفاده کنند.
فیض دیگر خداوند، محدود و بسته است و مخصوص افراد خاصّی می باشد. از آن به «رحمت رحیمیّه ی حق» تعبیر می کنند.
رحمت رحیمیّه؛ همان علوم و اسرار و حقائقی است که در متن نظام هستی نهفته شده است. همانند این که باران در متن خود اسرار و حقائق بسیاری دارد و هر کسی از آن خبر ندارد.
در طهارت عقل فرموده اند: باید آن را از مقیّد بودن و اکتفا کردن رها کرد. چون عقل از عقال می آید و آن به معنی بستن و محدود کردن است. (عرب برای نشاندن و بستن شترهای خود از زانوبند استفاده می کنند. زیرا به کار بردن افسار برای بستن حیوانی مانند شتر، بسیار مشکل است. وقتی می خواستند شتر را ببندند به او دستور خوابیدن می دادند. وقتی شتر می خوابید، با طنابی زانوی شتر را می بستند که دیگر بلند نشود و به راه نیفتد. این زانوبند را عرب، «عقال» می گوید.
عقل را هم عقال گفته اند به جهت این که در پیشگاه نظام هستی زانو می زند و به فهم علوم و حقائق می پردازند.
امّا عقل در ابتدا غیر متناهی نیست بلکه به فهم چند حقیقت اکتفا می کند و مقیّد می شود. طهارت عقل این است که آن را از مقیّد شدن درآوریم. به او بگوییم نباید به فهم چند سر، اکتفا کنی و بیش از آن را نخواهی، بلکه باید رها شوی و در تمامی موجودات نظام هستی به تفکّر بنشینی که تفکّر دم به دم برای انسان ره آورد دارد.
نباید عقل را به فهم چند کلمه مقیّد کنیم.
اگر عقل در کلمات وجودی نظام عالم رها شود، می تواند هر دم حقائق گلی از گلستان را به ارمغان آورد.
پس هر که در تحصیل علوم به کم بسنده کند، معلوم است که عقل خود را زانوبند زده است که به تعبیری «فارغ التّحصیلی» یعنی زانوبند زدن عقل. ما چرا این کلمات را ساخته ایم؟ این کلمات بر مبنای عقل نیست. ما باید الی الابد محصّل باشیم.
... فرموده اند: باید عقل را در معرفت به حق سبحانه از مقیّد شدن باز داشت که اگر عقل در شناخت حق تعالی مقیّد شود، سر از وحدت عددی در می آورد... .
باید عقل را در فیوض منبسط خداوند رها کرد تا حقائق و اسرار نهفته ی نظام عالم را بیابد. ...
(مجلس شانزدهم: طهارت عقل)
برگرفته از کتاب شریف «شرح مراتب طهارت»؛ از رساله ی وحدت از دیدگاه عارف و حکیم حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله/ شارح: استاد صمدی آملی حفظه الله / نشر رَوح و ریحان